محل تبلیغات شما

آب را گل نكنیم



به گزارش فاطر 24؛ در دنیای امروز اهمیت و جایگاه رسانه بر کمتر کسی پوشیده بوده و کمتر کسی نیز می توان یافت که متأثر از تأثیرات رسانه های گوناگون نباشد.

جامعه ی ایرانی اما با ویژگی ها و مولفه های فرهنگی و ی خاص خود شاهد حضور رسانه های مختلف با ضریب نفوذهای متفاوت می باشد.

سایت های اینترنتی ، رومه ها ، شبکه های ماهواره ای ، رادیو و تلویزیون.

در میان انبوه این رسانه ها تلویزیون اما تافته ای جدا بافته به حساب می آید! رسانه ای که فارغ از معدل عملکرد آن به جهات مختلف از اعتماد عمومی گرفته تا شاید بی رقیب بودن در میدان فرهنگ سازی جامعه همیشه شاهد یکه تازی آن بوده ایم و این قدرت جریان سازی و تءثیرگذاری غیر قابل انکار آن مسئولیت و وظیفه ی این رسانه ملی را صدچندان می کند.

در سالهای اخیر اما به روی آنتن رفتن برخی برنامه های مورد دار و بعضا ضد ارزشی همچون سریال طنز ساختمان پزشکان و. حساسیت دغدغه مندان فرهنگ این مرز و بوم را بر انگیخته و موجب نگرانی آنان از نفوذ جریانهایی با تفکرات غلط برای استخاله از درون این رسانه و در نتیجه تأثیر گذاری بر سبک زندگی و اعتقادات مردم ایران اسلامی شده است.

بعد از دوره ای رکود در پخش این چنین برنامه هایی !! چند شبی است که سریال ظاهرأ ارزشی انقلاب زیبا از شبکه اول سیما روی آنتن رفته و هرشب بینندگان خاص خود را در مقابل جعبه ی جادویی قرار می دهد.

گذشته از قسمتهای قبلی قسمت هشتم این سریال اما حاوی بخشی بود که می توان در آن رگه ها و نشئه های التقاط فکری و اعتقادی را در میان دیالوگ های رد و بدل شده ی بازیگرانش به وضوح دنبال کرد.

آنجا که بین دقایق 47/29 تا 50/30 مکالمه ای ما بین بازیگر نقش زیبا و مسئول پرونده قتل اتفاق می افتد.

آنجا که آقای پلیس با حالت و لحنی که حرفهایش موجه جلوه کند از زیبا دعوت می کند تا با حامد به یک بازی احساسی دست بزند و تاأکید می کند که " مهم نیست چه رفتاری با او انجام دهد" بلکه "مهم رسیدن به جواب سئوال های آقای پلیس است"!

آنجا که آقای پلیس بیان می کند که "هر کاری" که انجام می دهد برای این است که "زودتر به نتیجه برسد".

آنجا که آقای پلیس در جواب سئوال زیبا که می پرسد "حتی با فریب دادن او و بازی احساسی با حامد" و آقای پلیس جواب می دهد " به هر شیوه ای"!

و در پایان آنجا که آقای پلیس آشکارا می گوید " من باید سند و مدرک جور کنم خانم،حتی اگه مجبور بشم به شما دروغ بگم ، من نتیجه کارم برام مهمه"!!

شاید اغلب افراد بی اعتنا از کنار این مکالمه بگذرند ، شاید هم تأیید کننده ی حرفهای جناب آقای پلیس باشند.

اما با نگاهی به اصول اعتقادی و دینی اسلام در می یابیم که در هیچ جایی از دین و آئین ما مجوزی برای چنین رفتارهایی صادر نشده که هیچ بلکه با آن به شدت هم مخالفت شده است.

در سیره ائمه ما چه بسیار است حوادثی که با منطق مدرن و ت باز "خذ الغایات و اترک المبادی " هدف را بگیر و مقدمات را رها کن به مخالفت برخواسته شده و معیار نه رسیدن به هدف با هر وسیله ای که مسئولیت در برابر خدا معرفی می شود.

در اندیشه امام راحل (ره) نیز مخالفت با منطق "هدف وسیله را توجیه می کند" موج می زند .

ایشان استفاده از فریب را برای رسیدن به هدف جایز نمی داند و همواره آن را نوعی معاویه گری می دانند و می فرمایند: "ت، خدعه نیست، ت یك حقیقتی است كه مملكت را اداره می‌كند، خدعه و فریب نیست، این‌ها همه‌اش خطاست، اسلام، حقیقت ت است، خدعه و فریب نیست."

شهید مطهری نیز در خصوص رد " هدف وسیله را توجیه می کند " در جلد 16 مجموعه آثار (سیره ی نبوی) می فرمایند:

"برای حق باید از حق استفاده کرد. یکی از راه هایی که از آن راه بر دین از جنبه های مختلف ضربه وارد شده است، رعایت نکردن این اصل است که ما همان طور که هدفمان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای این هدف مقدس استخدام می کنیم باید مقدس باشد؛ مثلاً ما نباید دروغ بگوییم، نباید غیبت کنیم، نباید تهمت بزنیم؛ نه فقط برای خودمان نباید دروغ بگوییم، به نفع دین هم نباید دروغ بگوییم، یعنی به نفع دین هم نباید بی دینی کنیم، چون دروغ گفتن بی‏دینی است. یعنی به نفع دین دروغ گفتن به نفع دین بی دینی کردن است."

در جایی دیگر می فرماید:

اولین شرط رساندن یک پیام الهی این است که از هرگونه وسیله‎ای نمی‎توان استفاده کرد. می‎گویند:" اَلْغایاتُ تُبَرِرُ الْمَبادی" یعنی نتیجه‎ها مقدمات را تجویز می‎کنند؛ همین‎قدر که هدف ، هدف درستی بود، دیگر به مقدمه نگاه نکن. چنین اصلی مطرود است.

لازمه پذیرش " هدف وسیله را توجیه می کند "پذیرش نسبیت اخلاقی است که اکنون غرب را به ورطه ی نابودی کشانده است. آنجا که اخلاقیات مطلق نباشد نفع شخصی در هر موقعیتی وسیله ای را برای نیل به هدف مقدس جلوه خواهد ساخت و اینگونه خواهد شد که در جایی دروغ ، در جایی زدن و در مرحله ای کشتن برای نیل به یک هدف به ظاهر والا موجه جلوه داده خواهد شد.

اکنون اگر با در نظر گرفتن همه این مسائل و مطالب به مکالمه بین زیبا و آقای پلیس که در اینجا به جهت انتساب به حکومت ایران اسلامی توجه دوچندانی را به خود جلب می کند برگردیم خواهیم دید که رخنه تفکری که در عموم جهان به تفکر ماکیاولیستی معروف است در آن به عمد یا از روی سهو آشکار و مشهود است.

پلیسی از نظام جمهوری اسلامی برای دست یافتن به اهداف خود دست به هر کاری می زند.برای او هدف وسیله را توجیه می کند!!

آری همه تأثیرات مثبت فیلم(در صورتی که چنین تأثیری بوده باشد) در نزدیک به 1000 دقیقه کل آن توسط 50 ثانیه مکالمه ی برآمده از یک فلسفه ی ضد دینی ذبح می شود.

و اگر انگ حساسیت بیش از حد با نگارنده زده نشود می شود گفت که هدف آگاهانه یا نا آگاهانه آن عمل به قانون 20:80 رسانه های غربی است که در آن 80 درصد آنچه مردم می خواهند بشنوند گفته می شود تا 20 درصد آنچه خودشان می خواهند در ذهن ها القا کنند را بگویند.

و اینک تلویزیون ایران اسلامی یک شب تریبون طرفداران نیکولو ماکیاولی بود وخیلی ها ندانستند!!


فاطر24؛ در سالهای اخیر روند فرهنگی و البته ی جامعه به گونه ای بوده است که سخن گفتن از مسئله ی حجاب اندکی سخت می نماید.

اما چندی قبل در یکی از ادارات مطلبی دیدم که مرا ناگزیر دست به قلم کرد تا علیرغم سهل و ممتنع بودن مسئله جرأت به خرج داده و چند خطی در این خصوص بنگارم.

آری این همان تیتر مطلب یا در واقع برنامه تدوین شده یکی از سازمانهای دخیل در عرصه فرهنگ بود که توجه مرا به خود جلب کرد.

در توضیح این تیتر آمده بود : در نتیجه فعالیت ها و برنامه های فرهنگی وضعیت حجاب در سال 1404 بایستی به گونه ای باشد که در محله های شهر بی حجاب و کم حجابی مشاهده نشود!!

شاید در نگاه اول مسئله زیاد مهمی به نظر نرسد اما با کمی دقت و هوشیاری می شود به عمق مسئله ژی برد. اکنون حدود 10 سال از آن چشم انداز 20 ساله ای که قرار بود در سال 1404 به آن برسیم می گذرد. هر چند در یک سال گذشته از شتاب قبلی ژیشرفتها بنا به گزارشهای بین المللی کاسته شده و بعضا با عقب گرد روبه رو بوده ایم لیکن دست آوردهای بسیاری نیز در راه رسیدن به اهداف کلی آن داشته ایم. مخصوصا در زمینه های علمی همچون نانو ، سلولهای بنیادی و هسته ای و عرصه های تسلیحاتی و نظامی .

چشم انداز فرهنگی 1404 هر چه باشد بی شک یکی از مولفه های اصلی و اولیه آن می بایستی سازگار شدن شکل ظاهری جامعه با باورهای دینی و مذهبی آم باشد که حجاب از بدیهی ترین آن ظواهر خواهد بود.

اما با کمال تعجب و صد البته تأسف باید اذعان کنیم که علیرغم تصویب چشم انداز فرهنگی بیست ساله از سوی شورای مهندسی فرهنگی شورای انقلاب فرهنگی ، نه تنها تا به حال به صورت روشن و واضحی برای مردم تشریح نشده بلکه در عمل نیز از آنچه در ابتدای این برنامه داشته ایم حرکتی رو به قهقرا را داشته و در آستانه سقوط فرهنگی قرار گرفته ایم.

گذشته از سئوالات کلیشه ای متداولی همچون اینکه واقعأ چه کسانی در این امر مسئول اند ( چرا که حد اقل مسئولین این امر خود بر مسئول بودن خود واقفند) و یا اینکه چرا اینگونه شده و می شود ؛ سئوال ساده تر و در عین حال بنیانی ترو عامه ژسندانه تر نگارنده که بر آمده از چندین جلسه صحبت با دغدغه مندان فرهنگی جامعه می باشد این است که آیا مسئولان ما واقعأ خوابیده اند یا خود را به خواب زده اند؟؟

آیا در سالاهای اخیر ازبانه های آتش بی حجابی در جامعه که جرقه های اصلی آن با شعار آزادی در برخی دولتها زده شد و شعله ور گشت رو به خاموشی رفته یا هر روزمان بدتر از دیروزمان بوده است؟؟

هر گاه که مسئله فرهنگ مطرح شده به تبع آن موضوع حجاب اوج گرفته و در این میان حد اقل سه طیف ابراز وجود کرده اند؛ گروهی ژست متمدنانه به خود گرفته و برای جلب توجه و کسب رآی بی حجابان در روزهای مبادای ی حجاب را أمری شخصی قلمداد کرده و دخالت در آن را مجاز ندانسته اند و گروهی نیز با آن با آن به صورت قهری برخورد کرده و پلیس بازی راه انداخته اند! در این میان گروهی نیز میانجیگرانه به پا خواسته و فریاد کار فرهنگی و مدت دار بر آورده اند اما ماحصل همه جنجالها ،بر خوردها و فریاد ها همان است که امروز در کف خیابانها می بینیم؛ اقزایش روز افزون بی حجابی ، بی بند و باری و افسار گسیختگی فرهنگی که گزارش دست اندرکاران مجلس مبنی بر اسفناک بودن وضع روابط خاص در جامعه نیز تأییدی بر این مدعاست.

آری مسئولان ما یادر خوابند که بدا به حال آنان که در بهبوهه ی شبیخون فرهنگی به خواب رفته اند و اگر خود را به خواب زده اند که وای بر ما و بر آنان که سکان فرهنگی کشور را به دست نااهلانی راحت طلب سپرده ایم که انگونه کشتی فرهنگ یک ملت را به ناکجا آباد هدایت می کنند.مسئولانی خود باخته که می دانند انتهای این مسیر نه رسیدن به چشم انداز 1404 که فرو غلتیدن و سقوط در ورطه فرهنگ غربی است.

مسئولانی که به نظر می رسد برای برخی از آنها 1404 نه یک چشم انداز که یک مانع بر سر غربیزاسیون فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی است.


گروه ی خبرگزاری دانشجو»، محمد اصغری؛ اکثر قریب به اتفاق اقتصاددانان و مدیران شرکت های غربی بر این موضوع معترف بوده و بر این باورند که تحریم ایران، اروپا را در وضعیتی بدتر از اکنون بدشان قرار خواهد داد، لیکن اکنون در واقع موضوع تحریم ها نه نبرد اروپا و آمریکا با ایران که در واقع نبردی بر سر کارآمدی دو مکتب فلسفی- ی لیبرال دموکراسی و حکومت دینی مردم سالار است.

مسئله دیگری که این سطور در پی تحلیل آن است، اینکه هدف اصلی غرب از این کار چیست و طرف متضرر واقعی در این تحریم ها در دوقطبی غرب- ایران کدام قطب بوده و یا حداقل میزان ضررهای کدام طرف سنگین تر خواهد بود و شاید مهمتر از همه اینها رسیدن به این موضوع که در پس همه این کارها چه موضوعی نهفته است.

اما باید دید آیا این اتحاد آنچنان که لشکر رسانه ای غرب در پی القای آن به افکار عمومی جهان و به طور اخص افکار عمومی در ایران اسلامی هستند، واقعی می باشد یا تنها پوستینی از اتحاد داشته و غرب تحت فشارهای گوناگون در واقع در جهت نفی فلسفه وجودی نظام های ی و اقتصادی خود که مبتنی بر سودگرایی می باشد، قدم برداشته است.

در بررسی این موضوع و سنجش وضعیت دو طرف ماجرا به نکات جالب توجهی برخواهیم خورد؛ اینکه طرف غربی دو سالی است که با مسئله مرگبار بحران اقتصادی دست و پنجه نرم کرده و این روزها روزهای اوج بحران آن بوده و تمداران غربی کمر نظام های خود را در مقابل آن خم شده می بینند و مسئله زمانی بغرنج تر می شود که بدانیم با توجه به فلسفه اجتماعی جاری در غرب زندگی یعنی اقتصاد.»

به بیان ساده تر در جامعه غربی چون همه چیز در اقتصاد خلاصه می شود، بنابراین نبود یا حتی به مشکل برخوردن آن برابر با تزل پایه های وجودی افتخار امروز رو به تضعیف غرب یعنی دموکراسی و رویگردانی مردم از نظام های ی آنان و در نتیجه غیر مشروع بودن ادامه حکمرانی حاکمان دول غربی خواهد بود و این یعنی همان پایان تاریخ فوکو البته اینبار برای لیبرال دموکراسی!

به عبارتی غرب اکنون نه با یک مشکل صرفا اقتصادی بلکه با یک مشکل فلسفی مواجه است؛ نظام ی غرب که از نظر شکلی هرچه باشد بر محور اومانیسم دور می زند امروز دیگر جوابگوی خواسته ها و نیازهای مردم نبوده و در واقع مردم غرب با تزل اقتصاد زمانی در اوج خود که نوید دنیایی پر از رفاه و خالی از مشکلات را برای آنان می داد اکنون با یک خلا فلسفی که توجیه گر نوع و هدف زندگی آنان باشد مواجهند.

طرف دیگر ماجرا اما ایران است کشوری با ساختار حکومتی مبتنی بر دین و ولایت فقیه که حد اقل بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی فراز و نشیب های بسیاری را تجربه کرده و روزهای سخت بسیاری همچون هشت سال جنگ نابرابر سخت همراه با تحریم شدید را پشت سر گذارده است.

با ترسیم این چنینی موضوع و اندکی دقت بیشتر حداقل دو موضوع بیش از هرچیز دیگری خود نمایی خواهد کرد که بیان آنها ما را در یافتن تحلیلی درست از چرایی و هدف رفتار غرب در برابر ایران اسلامی یاری خواهد رساند.

اولین موضوع آنگونه که در بیان تشریح وضعیت غرب آمد مربوط به عجز دولتمردان غربی در پاسخگویی به مردم خود در حل بحران پیش آمده است.

در واقع آنان اکنون برای فرافکنی در مورد بحران و برهم زدن تمرکز مردم خویش در یافتن علت آن دست زدن به هر عملی را مجاز شمرده و این البته باتوجه به قدرت رسانه ای و تبلیغاتی آنان برایشان سهل می نماید.

مسئله بعدی اما مربوط به ایران، نوع و ساختار و الگوی حکومتی آن می باشد.

در نگاه اول شاید دخیل دانستن موضوع انقلابهای منطقه در تحریم ها علیه ایران و اتحاد غرب بر سر آن اندکی دور از ذهن برسد لیکن باید توجه داشت که اکنون کشورهای تازه انقلاب کرده با ساقط کردن نظام های پیشین خود که اتفاقا در مقابل غرب و تئوری های آن افرادی خود فروخته بودند بر سر انتخاب مدل حکومتی خویش در یک دوراهی مهم مانده اند؛ مدل حکومتی غربی با متدهای لیبرال دموکراسی که محوریت در آن باانسان است و یا تنها رقیب آن یعنی مدل حکومت اسلامی با محوریت دین که ایران مثال بارز و زنده آن است.

این مسئله زمانی برای غربی ها حساس تر می شود که بیاد آوریم آنان اکنون خود قادر به حل بحران خویش و جوابگویی به ملت خود نیستند و در طرف دیگر ایران اسلامی قرار دارد که علیرغم سنگ اندازی ها و کارشکنی های کوچک و بزرگ غرب طی دوران سی و چند ساله بعد ار انقلاب هر روز به ثباتی بیشتر رسیده است.

در واقع غرب در پس پرده بحران اقتصادی با آگاهی از اینکه فلسفه ی خودساخته شان قادر به ادامه راه نیست و با مشاهده توافق حکومت دینی در ایران اسلامی سعی در بازسازی و اصلاح ساختارهای فلسفی حکومت های خویش و در مقابل تلاش هرچه بیشتر برای ناکار آمد جلوه دادن مدل حکومت دینی ایران اسلامی جهت به حاشیه راندن آن و جلوگیری از الگوگیری دیگر کشورها از آن می باشد.

پیشرفت های اخیر ایران در زمینه های مختلف که در اثر خودباوری ناشی از احساس عزتی که در سایه حکومت اسلامی پدید آمده است باعث خروج تاثیر مسائل ایران از بعد ملی و فراملی شدن تاثیر جهت حرکت آن شده است.

به طور مشخص موضوع هسته ای ایران اکنون به نمادی از به تحقق پیوستن شعار توانستن و مقاومت در برابر استکبار تبدیل شده و عقب نشینی غرب در این موضوع برابر با شکست تمام تئوری های دیگر آنان در سطح بین الملل تلقی خواهد شد.

در واقع غرب از طرفی با ساختن غولی از ایران هسته ای و خطرات آن برای مردم خود مقاومت در برابر او را توفیقی بزرگ برای خود جلوه داده و با این عمل به فرافکنی در پرداختن به موضوع اصلی مشکلات خود می پردازند و از سویی دیگر با زیر فشار قرار دادن ایران و سنگ اندازی در راه پیشرفت آن سعی در القا و انتقال این پیام به مردم منطقه علی الخصوص کشورهای انقلابی دارند که حکومت دینی کارآمدی خاصی نداشته و در هر صورت در برابر نظام لیبرالی حرفی برای گفتن ندارد و در نتیجه از این طریق آنان را از در پیش گرفتن مسیر طی شده توسط ایران برحذر دارند.

همچنین آنان در داخل ایران نیز در پی دلسرد کردن مردم از نظام و تضعیف پشتوانه مردمی آن از طریق ایجاد فشار های اقتصادی می باشند.

در این شرایط اما در داخل نقش دولت و رسانه و مخصوصا رسانه ملی در مهار تبلیغات گسترده غرب نقشی حساس و بی بدیل می باشد؛ چرا که آنگونه که می دانیم بیشتر نوسانات بازار جنبه ای کاملا روانی داشته و همین مسئله پاشنه آشیل عملیات روانی دشمن و فرصتی مناسب برای نظام جهت کنترل و ثبات در زندگی اقتصادی مردم می باشد.

دستگاه اجرایی و رسانه ها با پرهیز از ایجاد و القای تنش در اقتصاد با تبیین اینکه جریان تحریم ها موضوع تازه ای نبوده و اعلام زمان برای شروع آن جزئی از عملیات روانی دشمن است.
 
همچنین با بیان واقعیت ها و اعتماد به پایمردی مردم برسر سختی ها و دعوت آنان به اجرای فرمایش رهبر معظم انقلاب مبنی بر روی آوردن به یک اقتصاد مقاومتی و جامه عمل پوشاندن واقعی و نه در حد حرف به شعار سال یعنی حمایت از کار و سرمایه ایرانی نقشی بسیار مهم و حیاتی در عبور از این دوره گذار و تحمیل شکستی دیگر بر طرح ها و تئوری های دنیای امروز در تلاطم غرب خواهند داشت.

گروه ی خبرگزاری دانشجو»- محمد اصغری؛ اگر دولت مثلا در موسم عید و یا در آستانه ماه مبارک رمضان تیم های کنترل قیمت را روانه بازار می کند و مؤثر می افتد این سوال برای مردم عادی ایجاد می شود که آیا مردم تنها در آستانه عید و ماه مبارک زندگی می کنند و در بقیه ماه های سال در خواب زمستانی بسر می برند؟ و البته در ادامه این سوال شکل گیری یک تصور خطرناک تر که اگر دولت توان این کار(کنترل بازار) را دارد و این کار را انجام نمی دهد پس احتمالا دست برخی کارگزاران او با دستان چپاولگر پشت پرده در یک کاسه است!

امروز قلم زدن در مورد مشکلات مردم از منظر یک کارشناس به ابزاری جهت رسیدن به مطامع مختلف تبدیل شده است. عده ای با آن ژست همجنس بودن با مردم می گیرند و عده ای برای مطرح شدن در میان مردم برای جمع کردن رای در دور بعدی فلان انتخابات و عده ای هم شاید برای باج گیری از برخی ها که نمی خواهند کسی در مورد ضعف حوزه مسئولیتیشان سخن بگویند از آن بهره می گیرند.

لیکن متاسفانه اکثر کارشناسان امروزی ما اکنون از طبقه تحت فشار جامعه فاصله گرفته اند و آنگونه که باید، درد را درد نمی نگارند و بیشتر در همان مرحله بازی با کلمات، اینکه کدام کلمه قلمبه ایسم دار را بکار ببرم که خواننده با دیدنش بگوید که کارشناس باسوادی بوده است، گیر می کنند و وقتی به خود مشکل می رسند که دیگر تعداد خطوطی که رومه برای مطلبشان در نظر گرفته بود رو به اتمام است.

این نوشته بر آن است که سنت شکنانه از دید یک فرد عادی و نه کارشناس، که در متن جامعه حضور دارد در مورد آنچه بر مردم و در ذهن مردم می گذرد به بحث بنشیند، هر چند این به مفهوم به کار بردن مفاهیم نامعقول نخواهد بود.

چند صباحی است که بازار ایران تحت تاثیر ت های بین المللی و همچنین ت های ظاهرا اقتصادی دولت کریمه و البته جزء لاینفک اقتصاد ایران یعنی دست های پشت پرده که حتی برخی ها با شعار قطع کردن همین دست ها پله های ترقی را به یکباره طی کردند، تنها یک جز از زوج مرتب افت و خیز» یعنی خیز» آن هم از نوع ویژه ایرانی آن است.

محاسبه تورم را به مراجع قانونی که البته تعدادشان احتمالا به اندازه تمام دستگاههای اقتصادی و ی کشور برسد وا می گذاریم و از آنچه حتی یک بچه کارگر ساختمانی قادر به لمس و درک آن است سخن خواهیم گفت.

وقتی اخبار اعلام می کند که رئیس کل بانک مرکزی نرخ تورم را مثلا 20 درصد اعلام کرد چند احتمال قابل بررسی وجود دارد:

اول اینکه: قشر مرفه و به قول دولتی ها دهک بالای جامعه اصولا از اعلام این خبر ککشان هم نخواهد گزید؛ چرا که طبق اصول ریاضی بینهای منهای (x+20%x) باز همان بینهایت خواهد بود!

دوم اینکه: علاوه بر اینکه ککشان نخواهد گزید که هیچ، فردای صحبت های جناب رئیس کل حداقل و شاید هم بیشتر از 20 درصد بر قیمت کالاها و اجناس بازار که مالکیت آنهم در دست همان دهک معروف است افزوده خواهد شد در حالی که همچنان فرمول احتمال اول در مورد همین دهک باز صادق خواهد بود.

سوم اینکه: قشر متوسط به پایین جامعه که به قول معروف و عامیانه، با دستشان کار می کنند و با دهانشان می خورند و از مدتی قبل تا مدت ها بعد بر میزان درآمدشان افزوده نخواهد شد فردایی سختتر از امروز سختشان خواهند داشت!

چهارم و محتملترین مسئله که البته به ذهن اغلب ساکنین ایران اسلامی نیز خطور خواهد کرد اینکه احتمالا آقای رئیس کل در ایران زندگی نمی کنند و یا اینکه از ساختمان منزل یا بانک مرکزی بیرون نمی آیند! چراکه اساسا تورم 20 درصدی ابداً با آنچه مردم با گوشت و پوست و استخوانشان درک، که هیچ بلکه لمس می کنند همخوانی ندارد؛ شاید آقای رئیس کل این احتمال را می دهند که اعلام تورم 20 درصد تصور غلط واقعیت ملموس (!) توسط مردم را عوض خواهد کرد.

اگر از بحث احتمالات و شایدها خارج شویم و کمی در داخل بازار راه برویم آنچه خواهیم شنید مباحث روز و دست اول ت کلان کشور و اخبار جهانی خواهد بود. اینکه در کدام کشور اروپایی تظاهرات مخالفان فلان ت اقتصادی ادامه دارد و یا در فلان ایالت امریکا چه اتفاقی در حال وقوع است و یا اینکه شاهد تلاش آنان برای تفسیر رفتار متقابل 5+1 و ایران نسبت به هم و در مذاکرات گذشته و سعی بر پیش بینی نتیجه مذاکرات پیش رو خواهیم بود. لیکن فارغ از اینکه هر کدام از بحث های مطروحه می تواند در اقتصاد دخیل باشد یا خیر، فارغ از اینکه این اتفاقات باعث ثبات در اقتصاد جهانی شود یا تلاطم آن، به قطع یقین بهانه نه ای برای افزایش قیمت های داخلی خواهد بود.

اکنون وضعیت به گونه ای شده است که حتی خرده پاترین عضو گردونه کالا که عبارت از بقالی ها و دکه ها هستند و حتی بعضا دستفروش های سر کوچه قیمت های خود را خودسرانه و با توجه به ت های کلان جهانی بالا می برند.

چرایی این موضوع به نظر می رسد کمی پیچیده باشد؛ قدم زدن در همان بازار این نکته را به انسان دقیق القا خواهد کرد که کلمه می گویند.» بیش از حد معمول آن استعمال می شود، می گویند فلان کالا گرانتر خواهد شد، می گویند فلان جنس تحریم خواهد شد، می گویند. و هرچه بگردیم به هسته مرکزی مخابره میگویندها نخواهیم رسید، واگر چه به هسته مخابره نرسیم به نتیجه می گویندها که سعود قیمت هاست» خواهیم رسید.

ادعاهای دولت کریمه را مبنی بر کنترل قیمت ها، تعادل بازار، بازرسی های روزانه و قسمت از نظر عوام مضحک آن یعنی پلمپ فلان سوپر مارکت به بهانه گران فروشی را که دنبال کنیم و آن را در مقابل واقعیات ملموس و جاری که شاید بطور اتفاقی خلاف آنچه دولتی ها مدعیش بوده اند می باشد قرار دهیم به قسمتی خواهیم رسید که دیگر کارشناس تحصیل کرده مرفه گشته یا از درک آن عاجز است و یا از گفتن آن باز خواهد ماند و آن شکل گیری این تصور در اذهان عمومی است که برخی ها مردم را به بازی گرفته اند.»

راستی آزمایی این تصور خطرناک که البته اکنون شیوع یافته را نیز بر عهده قوه محترم قضائیه که این روزها شاید به اندازه همه سال های پس از انقلاب درگیر حل و فصل تعدادی از پرونده های کشف شده اختلاس های چند ده میلیاردی می باشد وامی گذاریم، لیکن این مانع از انتقاد و پیشنهاد ما نسبت به دولت عزیز نخواهد بود.

از منظر مردم عادی معقول به نظر نمی رسد که یک شبه 50 درصد بر قیمت نان افزوده شود آنهم به بهانه حمایت از تولید کننده، افزایش قیمتی که می دانیم بر قیمت سایر مواد و اجناس نیز چه تاثیری خواهد گذاشت.

بدون مرتبط کردن وضعیت کنونی بوجود آمده با انتخابات سال آینده، با در کنار هم گذاشتن اتفاقات جاری و برخی شایعات و همچنین لحاظ شعار سال مبنی بر حمایت از کار و تولید و سرمایه ایرانی به نظر می رسد اقدامات هدفداری مبنی بر تخریب این شعار البته با اجرای کارهای بظاهر موجه در حال انجام است.
 
برای حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی تصمیمات آنی و یک شبه که آفت همه دولت های ما بوده و در شش هفت سال اخیر به شدت افزایش یافته چاره کار نبوده و نیاز به بر آوردها و برنامه ریزی های دقیق تری می باشد.

اینکه دولت مثلا در مورد بالا رفتن قیمت نان که یکی از اساسی ترین مواد سبد غذایی ما ایرانیان است آنهم خارج از برنامه هدفمندی یارانه ها حمایت از تولید کننده را بهانه خود قرار می دهد بنظر بهانه معقول و قانع کننده ای نمی رسد. اکنون قیمت نان در هر قرص به اندازه افزایش قیمت هر کیلوگرم گندم بالا رفته و حتی در برخی شهرها در آن واحد بیش از سه نرخ متفاوت برای یک نوع نان وجود دارد.

اکنون مردم تحت فشارند ولی هنوز وزنه ارزش ها سنگین تر از بار فشارهای بعضا عمدی ایجاد شده برای آنان است لیکن مسئولان بایستی به هر طریق ممکن در برداشتن این بار سنگین تسریع داشته باشند.

گروه ی خبرگزاری دانشجو»، محمد اصغری؛ آنگونه که تاریخ گواه است اروپا و آمریکا و علی الاصول جبهه موسوم به غرب کمتر زمانی اتفاق افتاده است که بر سر ادعای خود ثابت قدم بوده باشد و این البته ریشه در نظام ارزشی مبتنی بر نسبیت آنها دارد که اصل و اساس تفکر و عمل خود را بر سودگرایی بنا نهاده و اگر لازم باشد در آن واحد بر سازهای گوناگون خواهند نواخت.

آنان البته تا مدتی پیشتر، در روابط خود با دیگر کشورهای جهان مخصوصا کشورهای موسوم به جهان سومی در قریب به اتفاق مسائل به صورتی کاملا یکجانبه و حسی کاملا مستکبرانه و حتی تحقیرکننده رفتار كرده و دست برتر را در اختیار داشتند.

در طول دوران پس از انقلاب اسلامی و به طور مشهودتر بعد از دوره سیاه اصلاحات که در آن به نام گسترش دیپلماسی و اعتمادسازی جهانی چهره ای زبون و ناتوان از نظام جمهوری اسلامی در برابر غرب ارائه شده بود، جبهه غرب شاهد ظهور قدرت سومی غیر از اروپا و آمریکا در سطح نظام بین الملل بود، جمهوری اسلامی اکنون با بازگشت به اصول منجر به تشکیل خود که همانا تعلق حاکمیت مطلق به خداوند متعال و وم دفاع حکومت اسلامی از عزت ملت تحت امر خود بود با چهره ای نه زبون و عاجز که اینبار کاملا مدعی و در بسیاری موارد با نگاهی طلبکارانه وارد عرصه بین الملل شده بود و غربی ها خود را ناچار از تنظیم روابط و مناسبات جهانی با دخالت و ورود او در مسائل مهم و حیاتی یافتند.

در طرف دیگر مسئله، اما در چند سال اخیر برعکس سیر صعودی ایران اسلام شاهد افولی عیان در قدرت غرب و به طور اخص امریکا هستیم، آنان علیرغم اینکه خود قبول ندارند در بسیاری از صحنه های جهانی همچون جنگ افغانستان، جنگ عراق و . با شکست مواجه شده اند و علاوه بر آن از نظر داخلی نیز با مشکلات عدیده ای روبرو گشته اند.

در چنین فضایی امروز غرب با ترکیب معروف 1+5 در گیر مذاکرات دیگر کلیشه ای شده هسته ای با ایران است، مذاکراتی که مدتی طولانی دستاویزی برای تحت فشار قرار دادن و گرفتن امتیازهای گوناگون و دادن بعضا امتیازهای حتی تحقیرآمیز برای ایران شده بود و اکنون البته با تدابیر جمهوری اسلامی در فضایی پایاپای دنبال می شود.

غرب که در دوره های مختلف در چارچوب ت ها و برنامه ریزی های متفاوتی با ایران برخورد کرده است به نظر می رسد اکنون لاجرم از به کار بردن ت یک بام و دو هوا در قبال ایران می باشد.

از نظر نگارنده، وقوع بیداری اسلامی و از دست رفتن پایگاه های اصلی غرب در منطقه حساس خاورمیانه و همچنین لرزه های داخلی ایجاد شده از نظام بیمار اقتصاد لیبرالیستی که منجر به بحران های اجتماعی شدید در این کشورها شده، موقعیت غرب را در مناسبات و صحنه های جهانی و بطور خاص بحث حاضر یعنی مذاکرات هسته ای ایران با تزل شدیدی روبرو ساخته است.

از طرفی برای فرار از مشکلات مبنایی داخلی خود و برای اقناع و در واقع انحراف افکار عمومی جوامع خود از مشکلات جاریشان ناچار از ارائه چهره ای دست بالا در مذاکرات با ایران هستند و از طرف دیگر در صحنه واقعی مذاکرات، آنگونه که مذاکرات بغداد نشان داد، حرفی برای گفتن ندارند.

اظهارات اخیر خانم اشمیت اما از یک سو نشانگر پایبند نبودن آنان بر اظهارات و تعهدات و ادعاهایشان می باشد که نتیجه طبیعی مبانی فکری آنان است و از طرف دیگر حاکی از نیاز شدید آنان به ایفای نقش اول بازیگری در عرصه مذاکرات برای القای برخی اهداف در افکار عمومی جوامع خود می باشد.

البته در این میان نباید نقش فشارهای رژیم صهیونیستی را از نظر پنهان داشت. هر چند بررسی دقیق این موضوع مجالی دیگر می طلبد، ولی باید بخاطر داشت که با توجه به اوضاع منطقه و علی الخصوص نزدیک شدن مرحله دوم و تعیین کننده انتخابات ریاست جمهوری مصر، با توجه به الگوگیری و تاثیرپذیری مردم انقلابی از وضعیت ایران اسلامی آنان سعی در القای سر بودن غرب در مذاکرات با ایران و قدرت تعیین کنندگی آنان در سطح جهانی برای بالا بردن میزان رای و اقبال مردم مصر نسبت به کاندیدای مورد حمایت خود دارند.

در چنین اوضاعی، به نظر می رسد اکنون که دنیای غرب به هیچ عنوان حداقل در کوتاه مدت توان و تاب تحمل لحظه ای شوک نفتی را ندارد، اکنون که اوباما بر لبه تیغ راه می پیماید و کوچکترین خطای او برابر با اخراج از کاخ سفید خواهد بود، اکنون که اروپا در زیر بار سنگین بحران اقتصادی کمر خم کرده است و اسرائیل به محاصره اسلام خواهان در آمده مذاکرات مسکو فرصت خوبی باشد تا 1+5 بیش از پیش و واضحتر طعم مدیریت ایرانی را بچشد.



گروه ی خبرگزاری دانشجو»- محمد اصغری؛ بغداد، مسکو و شاید محل مذاکرات بعد از آن نه فرصتی برای ایران که تنها، فرصتی برای خود غرب است تا بتوانند بگونه ای که حتی خودشان نیز نمی دانند در حد توان تبعات ناشی از این شکست را به حد اقل برسانند، تبعاتی که اکنون و با وجود شرایط امروزین جهانی و مخصوصا جهان اسلام دیگر محدود و منحصر به مرزهای داخلی غرب نبوده و با توجه به الگوگیری کشورهای تازه بیدار شده از ایران اسلامی مقتدر بُعدی فرا منطقه ای داشته و غرب می بایستی خود را آماده تبعات سوء بلند مدت حداقل در محدوده و از سوی جهان اسلام نماید.

در ادبیات ی اصولا وقتی سخن از مذاکره به میان می آید لاجرم توازن قدرت طرفین مذاکره نیز به همراه آن در ذهن آدمی متبادر می شود؛ چرا که اساسا در صورت عدم این توازن تحمیل نظر یکی بر دیگری جایی برای مذاکره باقی نخواهد گذارد.

اما اینکه اجزای قدت طرفین را چه مولفه هایی تشکیل می دهد خود بحثی جداگانه خواهد بود.

تاریخ ی دوره صد ساله اخیر ایران تا قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی به طور کلی نشانگر ضعف و زبونی دولت های آن در برابر قدرت های کوچک و بزرگ خارجی بوده و به ندرت می توان نشانی از اقتدار و استقلال در آن یافت، اندکی دقت دریافتن علت این امر سوای از خرده علت هایی همچون ضعف نظامی، اقتصادی و.حاکی از عدم حضور غایبی بزرگ و تعیین کننده در عرصه مناسبات ی خارجی و حتی داخلی کشور می باشد.

غایبی به بزرگی ملت ایران که علل ثانوی ضعف نظامی واقتصادی و.در مقابل قدرت های خارجی خود معلول آن بوده و امروز بعنوان یکی از مؤلفه های اصلی قدرت و اقتدار داخلی و خارجی هر نظام ی تلقی می گردد.

با این مقدمه و پیش زمینه، سوالی که در ذهن ایجاد می شود این است که اولا چه اتفاقی افتاد که ایران كه روزی زبون برای چانه زنی در مقابل کوچکترین قدرت های خارجی بود امروز به بازیگری بزرگ در عرصه ی منطقه و بلکه جهان مبدل شده و ثانیا و در ادامه، روند کلی مذاکرات ایران اسلامی با گروه 5+1 به چه صورت و در حال پیمودن چه مسیری است و با این روند به کجا خواهد انجامید.

قدرت چانه زنی ی یک کشور در سطح بین المللی رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با میزان حمایت مردمی از نظام ی مستقر در همان کشور دارد و وقوع انقلاب اسلامی زمینه بروز و ظهور غیرت دینی و عرق ملی بعنوان یکی از اصلی ترین مؤلفه های فرهنگ ی ملت ایران که سالیان متمادی به طرق مختلف و به عمد به صورت فرزندی نارس در اندرون روح جمعی، مردم ایران از رشد و بالندگی آن جلوگیری شده بود را فراهم کرد، فرزندی که در دوران بیش از سه دهه ای پس از انقلاب، حضور در عرصه های مختلف و متفاوت امروز نه تنها به جوانی تنومند و با تجربه مبدل گشته، پشتوانه ای عظیم برای نظام در عرصه های مختلف داخلی و خارجی محسوب می شود، بلکه ثمره های ملموس بسیاری از جمله درخشش در زمینه های مختلف علمی، ی، نظامی و.را نیز به عنوان عوامل ثانوی قدرت و اقتدار نظام بعد از مردم برای ایران اسلامی به ارمغان آورده است.

در آنسوی این معادله اما شرایط به گونه دیگریست؛ غرب و در رأس آن امریکا، امروز با مشکلات ساختاری و البته اقتصادی و اجتماعی بسیاری که ریشه در مبانی اعتقادی و ی اومانیستی تحمیل شده به مردم آن داشته و منجر به یک بحران هویتی در بین ملل آنان شده است، روبروست و برای تعویق فروپاشی حتمی که در انتظار نظام حاکم بر آن جوامع است به هر اقدام ممکن و غیر ممکنی دست می یازد.

بحران سازی در مناطق مختلف جهان جهت منحرف کردن افکار عمومی مردم خود از واقعیات جاری در این جوامع مخصوصا با در اختیار داشتن ارتش رسانه ای وسیع و گسترده به امری روزمره تبدیل شده و به جرأت می توان ادعا کرد که در بسیاری از این کشورها مردم در فضایی کاملا غیر واقعی که ساخته و پرداخته نظام رسانه ای در دست هیئت حاکمه آنان است، بسر می برند.

در چنین وضعی 5+1 به عنوان عصاره هر آنچه غرب در اختیار دارد در مذاكره با ایران به توازن رسیده که از نگاه نگارنده هدف آنان شاید در سال های آغارین بحث به دلیل برخی شرایط زمانی و وجود برخی افراد نسبتا همسو و شاید ترسو در برخی رده های مسئولیتی ایران، متوقف کردن و بلکه توبه ی و بازگشت ایران اسلامی از مسیر رفته اش بود، لیکن امروز غرب میان دو گزینه بسیار سخت، قبول بی سرو صدای شکست و یا اعلام رسمی این شکست از پشت تریبون گیر کرده است.

از سویی بحران اقتصادی به شدت گربانگیر آنان شده و اعلام هرگونه عقب نشینی در مقابل ایران باعث بغرنجتر شدن وضعیت نابسامان آنان خواهد شد و از سوی دیگر آنچنان که نشست بغداد نشان داد غرب چیزی برای ارائه و برابری با آنچه ایران اسلامی به افکار عمومی و جامعه ی ملل ارائه می دهد در اختیار ندارد.
 
عقیده نگارنده بر این است که مذاکرات ایران با 5+1 اگرچه در دوران چندین ساله اش تا مذاکرات استانبول بطور نسبی برای ایران روندی رو به جلو را طی کرده و دستاوردهای بسیاری برای ایران مخصوصا در عرصه بین الملل داشته، لیکن از این پس روندی رو به فرسایش را تا رسیدن به نقطه صفر البته نه به مفهوم رسیدن به بن بست که به مفهوم عدم ضرورت پیگیری از سوی غرب خواهد پیمود؛ به این مفهوم که چون اعلام شکست و یا حتی بی نتیجه بودن مذاکرات از سوی غرب تبعات بسیار سنگینی برای آنان و مخصوصا امریکا که انتخابات ریاست جمهوری را نیز پیش رو دارد در پی خواهد داشت.
 
لاجرم آنان گفت‌وگوها را تا زمان گذر از بحران و در ادامه و علیرغم میل باطنیشان تا زمان القای بی تفاوتی به افکار عمومی خود و حساسیت زدایی در مورد خطر ایران هسته ای که روزی خود عامل ایجاد و تشدید آن بوده اند به پیش خواهند برد.

غرب امروز به این نتیجه رسیده که اعمال تحریم ها و تبلیغات سنگین و حجیم رسانه ایشان علیه جمهوری اسلامی هیچ تاثیری بر موضع مستحکم ایران نگذارده و آنان ناچار باید ایران هسته ای را بدون هیچ گونه قید و شرطی قبول و یا تحمل کنند.

گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو» - محمد اصغری؛ توسل حاکمان بحرین به طرح آمریکایی - صهیونیستی الحاق بحرین به عربستان نشانه زبونی آنها در مهار بیداری اسلامی و همچنین تحت فشار بودنشان از سوی افکار عمومی جهانی از یک سو و نیاز آنان و خاصه غرب به یک برد حتمی مقابل مردم بحرین برای حفظ منافع بلندمدتشان در کل منطقه است.
 
در مورد مسئله بحرین اگر بخواهیم به دور از جنجال آفرینی های ی و یا گرفتن مواضع آتشین و در یک فضای کاملاً عقلایی به بحث بنشینیم، متوجه خواهیم شد گستره بحث خیلی بیش از یک جزیره کوچک در خلیج همیشه فارس است.
 
آغاز بیداری اسلامی جدید هر چند در تونس کلید خورد، لیکن بنا به ذات خود - که آتش بیداری اسلامی خاموشی ندارد - در آنجا مسکوت نماند و مسری‌تر از هر مرضی دامنگیر ایالت های 40 ساله اسلامی امپراطوری نامحسوس آمریکایی- صهیونیستی شد و به حرکتی آزادی بخش و عزت آفرین برای امت اسلامی و برعکس، نابود کننده و یأس آور برای آمریکا و هم قطارانش گردید.
 
سقوط ناباورانه مصر (البته برای آنان) به عنوان یکی از مهمترین متحدان که نه، گوش به فرمانترین نوکران آمریکا، زنگ خطر بلکه شوک بزرگی بود که آنان را به بازنگری آنچه در منطقه در حال اتفاق افتادن است و برنامه ریزی برای هدایت و یا حداقل کنترل آنچه پیش روست، واداشت؛ برنامه ریزی که گذر زمان اشتباه بودن اکثر قریب به اتفاق برآوردهای آن را نه تنها برای یون و استراتژیست های آنان، که برای عادی ترین مردم دنیا نیز نشان داد.

گذشته از روند کلی بیداری اسلامی، اما آنچه در بحرین در حال وقوع می باشد، از چند جنبه حائز اهمیت بیشتر و قابل بررسی و تعمق است.
 
تلاش آل خلیفه و بیش از آن غرب برای انحراف افکار جهانی از مسئله بحرین و یا حداقل قانونی جلوه دادن کشتار بی رحمانه مردم و دخالت آشکار عربستان وهابی در آن، بحرین را بیش از پیش به یک مورد ویژه در میان کشورهای بپا خاسته جهان تبدیل کرده است.
 
سوای از ترکیب جمعیتی بحرین و ناهمخوانی آن با حاکمان روی کار، آنچه اکنون بحرین را به مرکز سرمایه گذاری و ریسک ی آمریکا و متحدانش تبدیل کرده، این است که اکنون  با از دست رفتن ایالت های(!) تونس، مصر، لیبی و یمن، بحرین آخرین سنگر ماقبل مقر فرماندهی حلقه به گوش های منطقه یعنی عربستان وهابی می باشد؛ به این ترتیب سقوط آل خلیفه و اعتلای انقلابیون را می توان پایان دوران نقاهت انقلاب اسلامی عربستان و به اوج رسیدن شتاب زوال قدرت آمریکا و غرب در منطقه دانست.

گروه ی خبرگزاری دانشجو»، محمد اصغری؛ آنگونه که تاریخ گواه است اروپا و آمریکا و علی الاصول جبهه موسوم به غرب کمتر زمانی اتفاق افتاده است که بر سر ادعای خود ثابت قدم بوده باشد و این البته ریشه در نظام ارزشی مبتنی بر نسبیت آنها دارد که اصل و اساس تفکر و عمل خود را بر سودگرایی بنا نهاده و اگر لازم باشد در آن واحد بر سازهای گوناگون خواهند نواخت.

آنان البته تا مدتی پیشتر، در روابط خود با دیگر کشورهای جهان مخصوصا کشورهای موسوم به جهان سومی در قریب به اتفاق مسائل به صورتی کاملا یکجانبه و حسی کاملا مستکبرانه و حتی تحقیرکننده رفتار كرده و دست برتر را در اختیار داشتند.

در طول دوران پس از انقلاب اسلامی و به طور مشهودتر بعد از دوره سیاه اصلاحات که در آن به نام گسترش دیپلماسی و اعتمادسازی جهانی چهره ای زبون و ناتوان از نظام جمهوری اسلامی در برابر غرب ارائه شده بود، جبهه غرب شاهد ظهور قدرت سومی غیر از اروپا و آمریکا در سطح نظام بین الملل بود، جمهوری اسلامی اکنون با بازگشت به اصول منجر به تشکیل خود که همانا تعلق حاکمیت مطلق به خداوند متعال و وم دفاع حکومت اسلامی از عزت ملت تحت امر خود بود با چهره ای نه زبون و عاجز که اینبار کاملا مدعی و در بسیاری موارد با نگاهی طلبکارانه وارد عرصه بین الملل شده بود و غربی ها خود را ناچار از تنظیم روابط و مناسبات جهانی با دخالت و ورود او در مسائل مهم و حیاتی یافتند.

در طرف دیگر مسئله، اما در چند سال اخیر برعکس سیر صعودی ایران اسلام شاهد افولی عیان در قدرت غرب و به طور اخص امریکا هستیم، آنان علیرغم اینکه خود قبول ندارند در بسیاری از صحنه های جهانی همچون جنگ افغانستان، جنگ عراق و . با شکست مواجه شده اند و علاوه بر آن از نظر داخلی نیز با مشکلات عدیده ای روبرو گشته اند.

در چنین فضایی امروز غرب با ترکیب معروف 1+5 در گیر مذاکرات دیگر کلیشه ای شده هسته ای با ایران است، مذاکراتی که مدتی طولانی دستاویزی برای تحت فشار قرار دادن و گرفتن امتیازهای گوناگون و دادن بعضا امتیازهای حتی تحقیرآمیز برای ایران شده بود و اکنون البته با تدابیر جمهوری اسلامی در فضایی پایاپای دنبال می شود.

غرب که در دوره های مختلف در چارچوب ت ها و برنامه ریزی های متفاوتی با ایران برخورد کرده است به نظر می رسد اکنون لاجرم از به کار بردن ت یک بام و دو هوا در قبال ایران می باشد.

از نظر نگارنده، وقوع بیداری اسلامی و از دست رفتن پایگاه های اصلی غرب در منطقه حساس خاورمیانه و همچنین لرزه های داخلی ایجاد شده از نظام بیمار اقتصاد لیبرالیستی که منجر به بحران های اجتماعی شدید در این کشورها شده، موقعیت غرب را در مناسبات و صحنه های جهانی و بطور خاص بحث حاضر یعنی مذاکرات هسته ای ایران با تزل شدیدی روبرو ساخته است.

از طرفی برای فرار از مشکلات مبنایی داخلی خود و برای اقناع و در واقع انحراف افکار عمومی جوامع خود از مشکلات جاریشان ناچار از ارائه چهره ای دست بالا در مذاکرات با ایران هستند و از طرف دیگر در صحنه واقعی مذاکرات، آنگونه که مذاکرات بغداد نشان داد، حرفی برای گفتن ندارند.

اظهارات اخیر خانم اشمیت اما از یک سو نشانگر پایبند نبودن آنان بر اظهارات و تعهدات و ادعاهایشان می باشد که نتیجه طبیعی مبانی فکری آنان است و از طرف دیگر حاکی از نیاز شدید آنان به ایفای نقش اول بازیگری در عرصه مذاکرات برای القای برخی اهداف در افکار عمومی جوامع خود می باشد.

البته در این میان نباید نقش فشارهای رژیم صهیونیستی را از نظر پنهان داشت. هر چند بررسی دقیق این موضوع مجالی دیگر می طلبد، ولی باید بخاطر داشت که با توجه به اوضاع منطقه و علی الخصوص نزدیک شدن مرحله دوم و تعیین کننده انتخابات ریاست جمهوری مصر، با توجه به الگوگیری و تاثیرپذیری مردم انقلابی از وضعیت ایران اسلامی آنان سعی در القای سر بودن غرب در مذاکرات با ایران و قدرت تعیین کنندگی آنان در سطح جهانی برای بالا بردن میزان رای و اقبال مردم مصر نسبت به کاندیدای مورد حمایت خود دارند.

در چنین اوضاعی، به نظر می رسد اکنون که دنیای غرب به هیچ عنوان حداقل در کوتاه مدت توان و تاب تحمل لحظه ای شوک نفتی را ندارد، اکنون که اوباما بر لبه تیغ راه می پیماید و کوچکترین خطای او برابر با اخراج از کاخ سفید خواهد بود، اکنون که اروپا در زیر بار سنگین بحران اقتصادی کمر خم کرده است و اسرائیل به محاصره اسلام خواهان در آمده مذاکرات مسکو فرصت خوبی باشد تا 1+5 بیش از پیش و واضحتر طعم مدیریت ایرانی را بچشد.

محمد اصغری مرجانلو در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو» در ارومیه، گفت: به قطع یقین می توان ادعا کرد که گزارش آمانو یک گزارش کاملا ی بوده و امروز آمانو و به طریق اولی آژانس هسته ای تبدیل به حنجره ای شده که تنها صدای آمریکا و همدستانش از آن بیرون می آید.
 
وی افزود: این گزارش هدفی جز تحت فشار قرار دادن ایران اسلامی و کاستن از تاثیر و نقش بی بدیل آن در اوضاع کنونی منطقه و جهان ندارد.
 
مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه تصریح كرد: صرف نظر از محتوای گزارش و ادعای کذب و شاید مضحک، در آن مسئله ای که شاید از دیده ها پنهان باشد، کم کاری اخیر ایران در بعد دیپلماسی خارجی است.
 
اصغری مرجانلو بیان داشت:‌ باید این هشدار را به مسئولان مربوط داد که سکوت مرموز دستگاه دیپلماسی ایران در عرصه های دیگر، دشمن را به طمع انداخته و امروز اگر واکنش قاطع در مقابل ادعاهای کذب و طلب کارانه آنها داده نشود، آنان را در مواضع خود جری تر کرده، و باعث خواهد شد که درموضع غلط خود پا را فراتر از آنچه اکنون بر آنند بگذارند.
 
وی تاكید كرد: ضروری است که مسئولان امر به پشتوانه ملت بزرگ ایران اسلامی که در این سال ها ثابت کرده اند که آماده پرداخت هر هزینه ای در راه رسیدن به اهداف و آرمان های انقلاب هستند بر مواضع جمهوری اسلامی تاكید بیشتر كرده، و قدمی عقب ننشسته و پاسخی دندان شكن در مقابل این گزارش می دهند.

گروه ی خبرگزاری دانشجو»، محمد اصغری مرجانلو؛  بهار سال 90 بود که با زمزمه تغییر ترکیب هیئت امنای دانشگاه آزاد به اصطلاح اسلامی بعد از سالیان سال بار دیگر بارقه های امید در دل دغدغه مندان سرنوشت این دانشگاه به تابیدن گرفت و آنان سعی در آرام کردن خشم درونی خود، نه پاک کردن آن، از ننگ و داغ تاریخی که نمایندگانشان در خانه ملت بر پیشانی مجلس اصولگرا زده بودند، کردند.
 
ننگی که وابستگی همه آنانی که ادعای پوچ استقلال رأی و تصمیم گیری بر اساس خیر و صلاح مردم آنها گوش فلک را کر کرده بود را بیش از پیش آشکارتر کرده، پرده از رابطه های پنهانی بسیاری دریده و قیمت رأی نمایندگان مردم را در بورس رسانه های جمعی آشکارا بیان کرد.
 
اما با وجود تغییر ترکیب و با گذشت بیش از چهار ماه از آن تاریخ، به نظر می رسد هیچ انگیزه ای برای تغییر مدیریت دانشگاه آزاد وجود ندارد، بلکه با انتشار برخی اخبار و موضع گیری ها، حوزه نفوذ و قدرت نرم دست اندر کاران این دانشگاه آشکارتر شده، و به وضوح می توان دریافت که در این مدت بر خلاف آنانی که دغدغه تغییر در وضعیت دانشگاه آزاد را داشتند و با لغو قانون ننگین و ضد اسلامی وقف دانشگاه آزاد و در ادامه تغییر ظاهرأ صوری هیئت امنای دانشگاه زمان را به غفلت زدگی گذرانده اند.
 
مسئولان ی این دانشگاه آرام ننشسته و با عملیاتی مرموز رأی و نظر همان هایی که چشم امید دغدغه مندان گشته بودند را به قیمتی فعلأ نامعلوم خریداری کرده، و آنقدر از ماندن خود مطمئن شده اند که سفرهای استانی و شهرستانی خود را به تقلید از دولت قدیمأ کریمه عزیز آغازیده اند.
 
سفرهایی که با سوتی بزرگ فرهاد دانشجو مبنی بر موكول شدن تشکیل جلسه هیئت امنای جدید جهت تصمیم گیری در خصوص تغییر در ریاست دانشگاه به زمانی بعد از انتخابات، بیشتر رنگ و بوی انتخاباتی گرفته و در حالی که هنوز پرونده دخالت دانشگاه آزاد در فتنه 88 نه تنها در دادگاه های قانون که در دادگاه اذهان عمومی نیز بسته نشده، شائبه حضور و سرمایه گذاری مدیریت این دانشگاه در عرصه انتخابات مجلس نهم را بیش از پیش تقویت کرده، و با سابقه معلوم خود نگرانی های بسیاری را در دل دغدغه مندان ایجاد نموده است.
 
با بررسی هر چند کوتاه تاریخ درگیری دولت کریمه عزیز و پیغام و پس غام های رد و بدل شده بین طرفین  بحق موجبات خوشحالی طیف خواهان تغییر در سلطنت دانشگاه آزاد را فراهم ساخته بود، و در ادامه سکوت مرموز و بعضأ حمایت پنهان و آشکار دستگاه اجرایی از ادامه روند فعلی دانشگاه آزاد نگرانی ها را دوچندان نموده است.
 
از سوی دیگر زمزمه های حاکی از حمایت جریان موسوم به جریان انحرافی از مدیریت فعلی دانشگاه آزاد پازل مربوط به مسئله بغرنج آن را بیش از پیش پیچیده تر کرده، و جورچین آن را سخت تر نموده است. پازلی که رفته رفته آشکارتر می شود که خود تکه ای کوچک از یک پازل بزرگ تر و پیچیده تر بوده، و به نظر می رسد بیشتر قسمت های بازی تا کنون فقط در جهت بدست گیری جریان افکار عمومی و همراه ساختن آن با خود بوده، و امروز با نزدیک تر شدن ایام انتخابات می بایستی حداقل به صورت مقطعی پول و نفوذ دانشگاه آزاد در خدمت جریانی خاص قرار گیرد که صد البته می بایستی امتیازاتی نیز برای دانشگاه آزاد از اسلام و دست اندر کاران آن در پی داشته باشد.
 
چرا که حاکمان دولت مستقل بیست و چند ساله دانشگاه آزاد نیز کم از جریان انحرافی نداشته و شاید بتوان ادعا کرد که اگر هم هسته های اولیه این جریان را آنان نکاشته باشند، آب و کودش را خودشان داده، و تنومندش کرده اند؛ پس لاجرم می بایستی در توافقی پایاپای وارد عرصه خطرناک، اما فریبنده انتخابات شده باشند تا شاید به خیال خام خود علیرغم نداشتن پایگاهی اجتماعی به جهت فاصله نجومی سبک تفکر و اندیشه ها و عقایدشان با مردم انقلابی و ولایی بتوانند با تکیه بر پول های باد آورده، مجلس را برای پیشبرد اهداف بلند مدت خود در دست گیرند.
 
پس اکنون که صف دشمن در هیئتی شاید موجه و این بار با متحدی قوی از لحاظ اقتصادی پای به عرصه مبارزه گذارده، و با تکیه بر عنصر پول و نفوذ سعی در تغییر مذاق ی و اعتقادی مردم به عنوان یکی از اصلی ترین اهداف جنگ نرم دشمن علیه نظام ولایی ایران اسلامی دارد، بیداری و بیدارگری خواص اقشار مختلف علی الخصوص جامعه دانشگاهی و در رأس آن قشر همیشه در صحنه دانشجو که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، امام ای (مد ظله العالی) افسران جوان جنگ نرم بوده، و مأموریت حفظ و صیانت از کیان تفکر ناب انقلاب اسلامی را بر عهده دارند، بیش از پیش ضروری نموده، و نیازمند یک حرکت منسجم و حساب شده و این بار هجومی و نه صرفأ دفاعی در جهت شناساندن چهره واقعی جریانات و افراد دخیل در چنین موضوعاتی می باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو» از ارومیه، در بخشی از این بیانیه آمده است: در نگاه امام راحل وقایع 13 آبان 58 تنها و تنها حمله تعدادی جوان به سفارت یک کشور نبوده بلکه این عمل آنقدر ارزش و اعتبار دارد که شخصیت حسابگر همچو امام نه تنها حاضر به هزینه کرد چهارصد روزه نظام نوپای چندماهه جمهوری اسلامی که هنوز دوران طفولیت ی خود را می گذراند می شود بلکه آن را حرکت و انقلابی بزرگتر از انقلاب اول معرفی می کند.
 
در این بیانیه با طرح این سوال كه چرا و با چه استدلالی تسخیر سفارت یک کشور را نه تنها مجاز شمرد بلکه آن را در حد و بلکه بزرکتر از انقلاب تمام عیار دانست؟ تصریح شده است: نگاه دیگر بار به تاریخ یادآور 13 آبان سال 43 است که در آن خمینی کبیر یکه و تنها در مقابل استعمارگری و مستکبر مابی آمریکای در آن روز سوار بر توسن غرور قد علم کرده ندای هیهات من الذله حسین (ع) را در مقابل قانون ننگین کاپیتولاسیون یک بار دیگر در قاموس اسلام که رفته رفته از سطح اجتماع روانه کنج خانه ها می گشت طنین انداز می کند.
 
این بیانیه می افزاید: شاید در همان روزها بود که نطفه استکبار ستیزی که امام حسین (ع) در روز عاشورا کاشته بود و به مرور زمان و در اثر غفلت زدگی به خواب زمستانی اجباری رفته بود دوباره روییدن گرفت و با همین ندا بود که کودکان در قنداقه آن روز لبیک سربازی در راه انقلابی شکوهمند را سر دادند و این دست خداوندی است که کودکان آبان 43 را فاتحان بهمن 57 رقم زده و هم اوست که آنان را وسیله تحقیر مستکبران عالم قرار می دهد.
 
در ادامه این بیانیه آمده است:‌ 13 آبان 58 نه حمله عده ای جوان به سفارت آمریکا که شوریدن تمام تفکر اسلام ناب محمدی (ص) در تمام تفکر اومانیستی غرب است چه تنها با این نگاه است که می توان این حرکت را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول دانست چرا که اگر انتقاد همراهی ناآگاهانه توده ها در انقلاب ها صادق باشد (که البته در مورد انقلاب اسلامی ایران به جهت گره خوردگی میان انقلاب با اعتقادات دینی مردم صادق نیست) این بار حرکتی حساب شده، عاقلانه و با شناسایی دقیق مرکز فتنه آن روز صورت گرفته که ریشه و سرمنشا استکبار را نشانه رفته خواهان برچیده شدن بساط آن از مملکت می باشد.
 
این بیانیه می افزاید: شاخه های درخت تنومند روییده از همان بذر است که امروز نه تنها پایه های به ظاهر مستحکم استعمار قانونی نشده غرب را در کشورهای عربی، اسلامی به لرزه درآورده و دیکتاتورهای چند دهه ای را که از تخت به زیر کشیده و پیش بینی های ان غرب را به سخره گرفته بلکه محوریت الگوی حکومتی ایران اسلامی را به عنوان تهدید جدی جهان غرب و منافع کوتاه مدت و بلندمدت آنان قرار داده است.
 
در پایان این بیانیه تصریح شده است: اگر آن روز در 13 آبان 58 جوانان ایران اسلامی سفارت تبدیل شده به لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند امروز و در آستانه 13 آبان 90 جوانان ایرانی نه تنها به تسخیر هر آنچه از علوم مختلف که در انحصار استکبار بود نائل گشته اند بلکه نفوذ تفکر ناب حکومت اسلامی و کارآمدی آن در تمام عرصه ها رفته رفته حتی در جوامعی که ادعای کارآمدی نظام لیبرال دموکراسی را داشتند پایه های آن را به لرزه درآورده و به تسخیر قلب ها نائل گشته اند.

گروه ی خبرگزاری دانشجو»،‌ محمد اصغری مرجانلو؛‌ واكاوی لایه های گوناگون و اغلب پنهان جریان انحرافی كه این روزها كمتر سایت وبلاگ و یا رومه ای می توان پیدا كرد كه مطالبی در مورد آن نداشته باشد برخلاف نظر برخی ها كه آن را جریانی رو به زوال می پندارند نیازمند بررسی های كارشناسانه و متخصصانه بوده، و به نظر می رسد عمق و گسترش نفوذ و نقشه راه آنان برای ادامه حیات و یارگیری خیلی بیشتر از آن باشد كه در ظاهر می نماید.
 
اینكه استارت كار این جریان چه زمانی زده شده به هیچ عنوان بحث محوری و اصلی نبوده، بلكه نوع و جنس عمل آن كه رنگ و بویی بسیار خطرناك دارد، موضوعی اساسی تر است و دقت نظر و عمل متولیان مقابله با آن را به این سمت طلب می كند.
 
البته نفوذ این جریان در لایه های قدرت و مخصوصا اشغال جایگاه های حقوقی و بعضا حساس توسط آنان مخصوصا در بدنه قوه اجرایی كشور ابهامات بسیاری را در خصوص هدف غایی فعالیت های این جریان در ذهن متبادر می سازد؛ چرا كه در نگاه اول و ظاهر بین دستیابی به قدرت ی اولین و محتمل ترین گزینه برای این اعمال مطرح می شود یا با انتشار اخبار ضد و نقیض در مورد فعالیت های اقتصادی و نفوذ آن در این زمینه شائبه تلاش برای بدست گیری قدرت اقتصادی كشور كه البته همین امر نیز لاجرم در پایان منجر به افزایش نفوذ ی خواهد شد را تقویت می كند.
 
اما با كمی دقت در فعالیت های دیگر این جریان كه البته به صورت كاملا زیركانه و موذیانه ای در میان انبوه مسائل ساختگی دیگر و به صورت شبكه های و پراكنده و نه متمركز و مهمتر از همه از سوی افراد گوناگون و بعضا و شاید اغلب ناشناخته و یا كمتر شناخته تر بیان می شود نتیجه ای بس مورد تامل بدست می دهد.
 
حساسیت مسئله زمانی آشكار تر می شود كه متوجه شوی بر خلاف جریان های حاكم در دوران سازندگی یعنی جریان لیبرالیسم اقتصادی و یا در دوران اصلاحات یعنی جریان لیبرالیسم فرهنگی كه بیشتر در حوزه ظواهر امور در جامعه وارد می شدند.
 
البته ریشه های همین جریان اخیر نیز در آن سال ها بسته شده است، نوك پیكان این جریان به سمت دین و البته نه ظواهر آن كه ریشه های اساسی آن و زیر ساخت های باورهای دینی مردم بوده، و قصد تزل و فروریختن آن را در سر می پروراند.
 
در راستای تشریح ساز و كار فعالیت این جریان مسئله ای كه البته تاكنون نسبت به آن كم توجهی و شاید بی توجهی شده، سعی در شناخت افرادی است كه با این جریان همفكر و هم نوا بوده، و با پوشش های متفاوت شخصیت اجتماعی در جهت نیل به اهداف این جریان قدم بر می دارند و اما در این راستا اولویت دادن به بررسی و تدقیق در فعالیت های اخراجی های دولت خالی از لطف نیست.
 
همگی بر این مسئله واقفیم كه واكنش طبیعی درمقابل كنارگذاشته شدن و حذف فردی از یك جایگاه مخصوصا اگر در یك زمان حساس از لحاظ وضعیت اجتماعی صورت گیرد حتی از لحاظ روانشناسانه اقبال حداقل گروهی از مردم نسبت به او و اهمیت یافتن بعضا اغراق آمیز و سرطانی نظریات به آرا در میان اقشاری از مردم را در پی دارد.
 
حال اگر كمی دقت كنیم با اولین زمزمه هایی كه در باره جریان انحرافی و نفوذ آن در ساختار دولت كریمه به گوش رسید به مرور افرادی از بدنه دولت بعضا به شكل های غیر عرضی كنار گذاشته شده، و در واقع به شكلی در جهت شخصیت سازی بادكنكی و كاذی از آن اقدام شد.
 
این گفتار به هیچ عنوان قصد جسارت به همه افرادی كه ازبدنه دولت جدا شدند و در زمینه های دیگر فعالند را نداشته با این حال دقت در آرا و نظریات حداقل برخی از آنها را برای دغدغه مندان كشور لازم می داند.
 
اهمیت و ضرورت بررسی این مسئله با بازخوانی مطالب اخیرا عنوان شده در رومه ایران بیشتر شده و با كنار هم قرار دادن دو مسئله مذكور یعنی هدف نهایی جریان انحرافی و شخصیت سازی كاذب از برخی افراد تكه های پازل مرموز جریان انحرافی جای خود را پیدا می كند حمله به حجاب اسلامی به عنوان مظهرو بارزترین نشانه مسلمان است هر چند به خودی خود مسئله بسیار مهم و در خور تامل بوده، و نیازمند پیگیری و برخورد در عوامل دخیل در آن می باشد.
 
لیكن نظر این گفتار بر این است كه طرح این مسئله یك مسئله ظاهر می باشد كه حدقل دو هدف را می تواند دنبال كند اول بهره برداری ی در جهت خریدن قلب و دل اقشاری از جامعه به همراه كردن آنان با خود برای بهره برداری های آتی و دوم و مهمتر و البته خطرناكتر تست حساسیت جامعه نسبت به طرح آن كه در صورت مطلوب بودن نتیجه پرده های دیگر سناریوی این جریان در جهت استحاله و بلكه تخلیه كردن روح جمعی جامعه از ارزش های به منصه اجرادر آمده، سناریوی كه شاید بتوان آن را مصادق بارز جنگ نرم علیه ارزش ها دانسته، و به گونه ای كه شاید هر چند هفته ای یك بار سطوری از آن و آن هم به صورتی ممتزج در مقالات و یا جملاتی كوتاه درمیان دیالوگ های انبوه فیلم های خالی از محتوای ارزشی به خورد مردم داده شده، و می رود كه در صورت عدم چاره اندیشی بنیادین آنان، سنگ دین را به سینه بزند.
 
پایه های مستحكم اعتقادی مردم را با پایه های پوشالی جایگزین كرده، و به هدف غایی خود یعنی دینی خالی از خدا، وحی و خالی از مهدویت و ولایت و خالی از امربه معروف و نهی از منكر كه به عنوان ابزار روح بخشی متداوم به امور دینی و اجتماعی مطرح است را تحویل آیندگان دهد.
 
چرا كه دینی كه خدای مطرح در آن بر سر اصول و باید ها با مردم تساهل و تسامح می كند دینی كه در آن امر به معروف و در صورت رغبت مردم خوب و نه واجب می شود، دینی كه تنها عده ای متخصص در تخصص مجاز، و می توانند در احكام آن نظر بدهند و فقیهی كه استدلال عقلی، ‌نقلی و تخصص اوست مردمی اباحه گر و سست عنصر به بار خواهد آورد كه از آن پی جولان دادن در نیمه تهی از ارزش های او كاری سهل بوده، و افكار این چنین مدرسی مركز مناسبی برای بر سر كرسی نشاندن هر آنچه غیر اسلام است، خواهد بود.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو» - محمد اصغری مرجانلو؛ هر جامعه ای به جهت ارزشهای حاکم بر آن نیازمند تعریف سازکارهایی است که اگر گذر زمان یا فشارهای فرهنگی بیرونی موجب انحراف در نیل جامعه به آن ارزشها شد بتواند در مقابل آن انحراف ها ایستادگی کرده و به مسیر تعالی خود ادامه دهد . فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر نیز از جمله ارز شهایی است که در جوامع مختلف به شکل های گوناگون خواه قرارداد اجتماعی و خواه به شکل عرف عمومی فرهنگی جا افتاده است.
 
لیکن این موضوع در نظام مقدس جمهوری اسلامی به جهت درهم تنیدگی ریشه ها شکل گیری آن با فرهنگ عاشورای حسینی به عنوان مظاهر امربه معروف و نهی از منکر در حافظه تاریخ اسلام از جایگاه خاص برخوردار است که شاید بتوان ادعا کرد که یکی از دلایل جنبش و همراهی ملت با قیام امام خمینی(ره) واکنش مردم در مقابل جریه دار شدن روح ارزشی و ایمانی ملت توسط حکومت طاغوتی وقت بود .
 
با این وجود امروز ما در جامعه اسلامی خود شاهد کمرنگ و شاید فراموش شدن فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر هستیم؛ این در حالی است كه امربه معروف و نهی از منكر می تواند به عنوان سیستم خود تنظیم جامعه با استفاده از بیدار و حساس نگاه داشتن وجدان عمومی جامعه و در نتیجه نظارت مردم بر مردم با رعایت اصول و قواعد الهی مطرح بوده و پتانسیل یك نظام را در مواجه و درمان مشكلات و معضلات فرهنگی به شكل فزاینده ای افزایش دهد.
 
ریشه یابی این موضوع نشان از فعالیت دست های پنهان و آشکار داخلی و خارجی که از سالها پیش خاص دوران سازندگی به جهت حکمیتی عمل کردند با موضوعات و معضلات فرهنگی که بازخورد آن، روی کار آمدن دولتی با ابعاد دولت اصلاحات سیاه بود که در جهت استحاله قکری و اندیشه های فرهنگی مردم عمل کرده اند دارد.
 
اما پدیده نا امنی امر کنندگان به معروف و نهی از منکرکه هم اکنون گرفتار انیم نتیجه عملکرد ضعیف و بعضا خیانتهای گذشتگان نبوده بلکه اباه گری فرهنگی دولت كنونی نیز تاثیر بسزایی در لوس شدن امر در دید عمومی و جریحه دار شدن برخی ها علیه ارزش ها دارد آ ن زمانی كه عمده محصولات فرهنگی كه اكثرا هم زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تدوین و تولید می شود در پی نهادینه كردن مبانی آزادی های غیر مجاز و غربی است.
 
ان زمانی كه دست های پنهان مهر تایید وزارت فرهنگ را بر پای مجوز فیلم هایی می زند كه تیشه به ریشه ارزش های اجتماعی دین در جامعه می زند و شاكله شخصیتی كودك جامعه ما با ان ارز شهای ضد ارزشی پوشالی بسته می شود همان زمان امر به معروف به حریم شخصی تلقی خواهد شد و همان به بار خواهد امد كه جلوه های كوچكی از ان را در چند ماه اخیر شاهد بوده ایم.
 
عقب نشینی آشكار دولت در امر حجاب و سعی در القاء شخصی بودن مسائلی كه در فرهنگ عمومی جامعه تاثیر دارند آن هم با اهداف ی و لوده گری و پشت پا زدن بر ارزش های انقلاب و امام خمینی (ره) بوده و صف آرایی خواسته روح جمعی جامعه بوده و برخلاف تصور برخی ها در پایان منجر به واكنش ملت ها و حذف برخی جریان های مشكوك از صفحه ی و فرهنگی جامعه خواهد شد.
 
در این بین سستی قوه قضائیه در برخورد قاطعانه با متعرضان به آمران امر به معروف موجب سرعت یافتن آنان در تكرار این اعمال گذشته و نوعی ناامیدی را به دغدغه مندان دین و نظام القاءمی كند كه این امر ضرورت تجدید نظر مسئولان قوه قضائیه در نوع برخورد با این افراد را دو چندان می كند؛ هر چند در این بین نقش قوه مقننه نیز در پر كردن خلا های قانونی مورد نیاز برای برخورد با چنین موضوعاتی قابل انكار نبوده جدیتی انقلابی و سریع از سوی مجلسی ها را طلب می كند.

حمد اصغری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو» در ارومیه، ‌اظهار داشت: طرح تفكیك جنسیتی دانشگاه ها و مراكز آموزش عالی كه شاید برخی گروه ها و جریان ها به دنبال جریان سازی و بهره برداری های ی از آن می باشند، مسئله ای است كه اگر معقولانه به آن بنگریم در متن انقلاب اسلامی ما موجود بوده است.
 
وی با بیان اینكه آینده نظام و سكان بخش های مختلف نظام در دستان خروجی های دانشگاه ها خواهد بود، ‌ گفت:‌ شاید این طرح از پیش نیازهای اساسی اسلامی كردن ‌دانشگاه ها به عنوان قلب تپنده جامعه است.
 
التقاط جنسیتی برهم زننده تمركز فكری دانشجویان است
 
اصغری تصریح كرد: شرایط حاكم بر فضای تحصیل علم بر تمركز قوای فكری به عنوان یكی از عناصر اصلی در علم پژوهی تاثیر بسزایی دارد و این در حالی است التقاط جنسیتی مانع اصلی و برهم زننده این تمركز است.
 
مسئول ی بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه افزود: البته خالی بودن فضای كنونی دانشگاه ها از فرهنگ اصیل اسلامی و رعایت نكردن حریم های شرعی و عرفی در آن نیز بر شدت تاثیر منفی این التقاط افزوده و فضای علمی دانشگاه را به شدت از مسیر اصلی آن منحرف كرده است.
 
وی ادامه داد: این انحراف تا جایی است كه حتی در بخشی از مردم جامعه،‌ نگرش نسبت به دانشجو به نگرشی كاملا منفی تبدیل شده كه او را موجودی ضد ارزشی، ‌ضد دینی و ضد اخلاقی پنداشته و به دید تحقیر به او نظاره می كنند.
 
اجرای طرح تفكیك جنسیتی» نیازمند تامین پیش نیازهای سخت افزاری و نرم افزاری است
 
اصغری ادامه داد: با وجود همه بایدها و نبایدهایی كه جملگی بر وم اجرای این طرح صحه می گذارند باید اذعان و تاكید كرد كه اجرای عجولانه آن بدون تامین پیش نیازهای اساسی نه تنها موجب شكست طرح بلكه باعث لوث شدن كامل قضیه در دید عمومی و حتی سوء استفاده دشمن و فرصت طلبان به كمین نشسته نظام شده و فرصت را برای بهره برداری آنان علیه نظام مهیا می سازد.
 
مسئول ی بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه افزود: علاوه بر پیش نیازهای سخت افزاری مورد نیاز برای این كار هم چون فضای آموزشی، مسئله اساسی تر و مهمتر در وهله اول به خاطر تلاش برخی جریان ها و گروه ها برای ایجاد اصطكاك فكری و القای التهاب و حساسیت در میان دانشجویان ضرورت تبیین دقیق مسئله برای قشر دانشگاهی بوده و در وهله دوم و مهمتر تامین كادر علمی مجرب و متعهد جهت جایگزینی فضای تك جنسیتی به جای فضای كنونی می باشد و در این مسیر به جهت مخالفت برخی استادان با افكار ملتقط كه بعضا زمینه های شكست حریم ها را فراهم می آورند، نیازمند جنبش جهادی از سوی متخصصان متعهد دانشگاهی خواهیم بود.
 
وی با اشاره به تاییدات علمای عظام و مراجع عالیقدر درباره این طرح، ‌خاطرنشان كرد: سوای تاییدات علمای عظام كه پشتوانه محكم و دینی برای این طرح می باشد، اهتمام مسئولان و متولیان طرح جهت به حداقل رساندن تنش ها و هزینه های احتمالی اجرای آن نیز ضروری است.
 
اصغری تاكید كرد: البته در این راه یاری گرفتن از تشكل های دانشجویی دین مدار و ولایی نیز به جهت دانشجویی بودن بدنه آنها می تواند مفید و موثر واقع شود./انتهای پیام/

محمد اصغری درگفت‌وگو با خبرنگار خبرزاری دانشجو» در ارومیه،‌ با بیان اینكه مسئله زن و مسائل مربوط به آن اکنون به یکی از کانون های توجه دشمنان برای نفوذ و استحاله فرهنگی کشور تبدیل شده است، تصریح كرد: تاریخ نیز گواه خوبی بر حساس بودن این مسئله می باشد، به همین خاطر ضرورت تبیین جایگاه زن در مکتب اسلام ضرورتی انکارناپذیر و حیاتی است.
 
وی با بیان اینكه زن برای رشد و بالندگی در چارچوب اسلامی نیازمند توجهی فراتر از آن چه اکنون از وی می رود است، ‌گفت: در این باب هیچ ارگان و نهادی درخور وظایف خود عمل نکرده، و شاید نقطه ضعف مسئله حجاب و عفاف به عنوان مظهر دین و قابل لمس ترین نمود زن ایرانی همین نقطه باشد که متولی خاصی برای بررسی و پیگیری آن وجود ندارد و به همین سبب در وهله اول راه برای سلیقه ای عمل کردن افراد، و در وهله دوم راه برای فرافکنی مسئولان در باب مسئولیت پذیری نسبت به کم کاری ها می گشاید.
 
اصغری با انتقاد از عملكرد صداو سیما در این حوزه ‌افزود: صدا و سیما نه به عنوان متولی اصلی در باب مسئله حجاب و عفاف که به عنوان یک سازمان فراگروهی و فراحزبی در مسئله زیربنایی فرهنگ اسلامی دارای وظیفه ای بس سنگین تر از آنچه اکنون شاهد آنیم می باشد.
 
مسئول ی بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه با بیان اینكه فاطمه (س) به عنوان مظهر زن اسلامی در برنامه های صدا و سیما در پس پرده نشانده شده است، ‌گفت: متاسفانه بازیگران بعضا مستهجن غربی جایگزین این عنصر انسان ساز در اذهان بیننده ایرانی شده است.
 
وی ادامه داد: دستگاه های اجرای برعکس ادعاهای خود اباحی گری در عرصه فرهنگ را پیشه خود ساخته و عملا در این امر سستی و بلکه تساهل و تسامح می کنند و با نگاهی گذرا به فیلم های سینمایی در حال پخش و یا پخش شده می توان ادعا کرد که وزارت فرهنگ عملا به وزارت اشاعه بی فرهنگی تبدیل شده، و قدم های موثری در تخریب فرهنگ اصیل ایران اسلامی برداشته و برمی دارد.
 
اصغری با بیان اینكه اهرم های فرهنگی بدست افرادی مجهول سپرده شده است، ‌گفت: وم یک بازبینی اساسی هم در طرح و هم در برنامه های جاری و هم در انتخاب افراد مسئول و مجری عرصه های فرهنگی ضروری است؛ چراکه روند و جهت گیری برنامه ها معلول افکار افراد و مدیریت های مربوطه خویش است.
 
مسئول ی بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه خاطرنشان كرد: القای جایگاه سست  غربی به زن که عنصری تبیین کننده در وضعیت فرهنگی جامعه است، در بسیاری از محصولات فرهنگی موج می زند و خشکاندن ریشه های این حرکت خزنده و نرم نیازمند جهادی انقلابی از سوی متولیان دلسوز نظام می باشد./انتهای پیام/

محمد اصغری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو» در ارومیه،‌ با اشاره به اظهار نظر معاون فرهنگی وزیر علوم در خصوص وضعیت حجاب و عفاف در دانشگاه ها‌ اظهار داشت: دولتی از ابتدای بر سر كار آمدنش حضور در دانشگاه ها را فراموش كرده، حتی مسئولان مستقیم درگیر با آن امروز نمی توانند و نباید در مورد وضعیت داخلی دانشگاه این گونه با اطمینان سخن گفته و اظهار نظر كنند.
 
وی با بیان اینكه پاك كردن صورت مسئله راه حل آن نیست، ‌افزود: اعتراف به نتوانستن و یا ضعف داشتن در مقابل معضلات فرهنگی دانشگاه حداقل حسنی كه دارد این است كه دغدغه مندان عرصه فرهنگ را كه شدت و عمق معضلات و مشكلات، خواب از چشمان ربوده را مشتی آدم بیكار كه در توهم معظلات به سر می برند فرض نكرده و آنان را امیدوار می كند كه مسئولان نیز هر چند كاری نمی كنند حداقل در جریان وجود مشكلات هستند.
 
اصغری بیان داشت: باید به برخی ها كه با فرافكنی های خنده آور ادعای نبودن مشكلات فرهنگی و بخصوص حجاب در دانشگاه ها را دارند هشدار داد و گفت: ظاهرا شما مدت زیادی است كه از اتاق كار خود بیرون نیامده، و به داخل دانشگاه سر نزده اید؛ چراكه امروز حتی اگر نظر یك كودك دبستانی را هم در مورد وضعیت داخلی دانشگاه ها بپرسید از فرسنگ ها فاصله آن با اسلام خواهد گفت.
 
این دانشجوی فعال ی ادامه داد: اینكه ما بگوییم برخی ها چون در خانواده این گونه تربیت شده اند پس در دانشگاه مشكل فرهنگ و حجاب نداریم بی منطق ترین حرفی است كه از یك مسئول می توان شنید و اگر بخواهیم با این فرمول در جامعه رفتار كنیم حق محاكمه هیچ مجرمی را نخواهیم داشت و اصلاح جامعه در جهت نیل به جامعه آرمانی و مد نظر حضرت ولی عصر (عج) امكان پذیر نخواهد بود.
 
وی تصریح كرد: مسئله عدم پذیرش بخش نامه ها از سوی روسای دانشگاه ها نیز نه تنها مسئولیت مسئولان رده بالا را كم نمی كند، بلكه ضعف و كم كاری آنان در انتخاب كسانی كه دغدغه مند ارزش ها باشند را نیز آشكار می كند.
 
اضغری خاطرنشان كرد: رئیس دانشگاهی كه اولویت اول آن عمل به سخن امام راحل و فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر وم اسلامی كردن دانشگاها نباشد و با هزار تاسف در دولتی كه ادعای ولایی بودن دارد؛ چرا باید رئیس باشد و جای بسی سوال است كه ملاك انتخاب او برای انتخاب ریاست چه بوده است./انتهای پیام/

و أعدوا لهم مااستطعتم من قوه »

و آری خداوند نیز لحظه ی آفرینش انسان سلاح و سپری در وجودش نهاد

و من چشم را ترکیب قرنیه و شبکیه نمی دانم!!!

که چشم سلاح آدمی است!

و نگاه شاهراه انتقال پیام . . .

حتی در این عصر ارتباطات!

که هیچ پیامک انتطاری مفهوم چشم انتظار» را نمی رساند . . .

و تقوی تنها سپر» اوست

و غربال ایمان گلوگاه آزمایش نگاههاست . . .

که نگاه ناپاک از آن نخواهد گذشت!

و گستره دل ، آوردگاه حق و باطل است . . .

و ای کاش دلهایمان نشیمنگاه نگاهی باشد

که یاد آور جمله کلمة الله هی العلیا»ست

که انسان جز از خدا نیست

و جز برای خدا نیست ؛ و تقوی جز این نیست که حتی نگاهت نیز برای خدا باشد

و دلهای خدایی تنها با نگاههای خدایی انس خواهد گرفت و لا غیر . . .

سروده شده توسط : محمد اصغری مرجانلو

08/02/1390
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو» از ارومیه، بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه با صدور بیانیه ای ضمن هشدار به جریان نفاق در پیش كشیدن و برجسته كردن برخی امور كم اهمیت كشور،‌ خطاب به مسئولان نظام آورده است: مسئولان عالی نظام با عمل درست و به موقع در امور تحت نظر خود، راه را بر ایجاد فرصت برای نفوذ بدخواهان نظام هموار نسازند.
 
‌در بخشی از این بیانیه آمده است: در چند ماه اخیر موضوع خیزش و بیداری ملت عرب در صدر اخبار جهان قرار گرفته، و هر کس از ظن خود بر تفسیر آن به نفع جریانی خاص مبادرت می ورزد، اما با نگاهی رومه وار بر گفته ها و شعارهای ملت های به پا خاسته، و نه نظر مفسرین غربی و غیر متخصص که بعضا به نام اسلام شناس نیز اظهار نظر می کنند، به آسانی می توان بر ماهیت اسلامی این جنبش ها پی برد، هر چند باید بر این نکته نیز واقف بود که گروه های مزدور نیز در میان آنان نفوذ کرده، و سعی بر منحرف کردن نهضت و غیر اسلامی جلوه دادن آن داشته اند.
 
این بیانیه می افزاید: انقلاب اسلامی ایران، به اعتراف بسیاری از بزرگان ت و حتی سردمداران غربی الگوی اصلی در شروع و استمرار این حرکت بوده، و پیشتازی ایران اسلامی در فتح قلل علمی و اقتدار نظامی و برقراری یک نظام مردمی مبتنی بر دین که حفظ کرامت انسانی مردم و دفاع از مظلومان همواره از آرمان های اصلی آن بوده است در ادامه راه ملت عرب نقش و وظیفه ای سنگین بر عهده داشته، و انسجام درونی مردم و مسئولان و همچنین قوای سه گانه بطور اخص در این نقش آفرینی تأثیری بسزا خواهد داشت.
 
در ادامه این بیانیه به علل و عوامل اصلی پیروزی انقلاب در سال 57 اشاره شده و آمده است: بازگشت به دوران انقلاب اسلامی نکته ای اساسی تر در عوامل سوق دهنده نهضت اسلامی ایران به سوی پیروزی و به زیر کشیدن نظام بر آمده از طاغوت را آشکار می کند و آن همان وجود یک رهبری الهی و دینی است که خود محصول اکمل دین بوده، و البته تا به امروز ادامه داشته، و سکانداری کشتی انقلاب را تا رسیدن به همه آرمان های آن ادامه خواهد داد.
 
 
در این بیانیه عدم وجود رهبری مدبر در حركت های انقلابی كشور های منطقه را نقطه آسیب پذیر این جنبش ها عنوان و تصریح شده است: اگر بخواهیم با دیدی آسیب شناسانه به قیام مردم عرب بنگریم همین موضوع به عنوان نقطه ضعف اساسی این جنبش ها مطرح است که البته حرکت های منسجم تر اخیر آنان نشان از توجه مردم به این موضوع و وقوف آنان بر وجود یک رهبری واحد برای نیل به پیروزی دارد.
 
در ادامه این بیانیه با اشاره به جبهه گیری های جریان نفاق در مقابل این جنبش ها آمده است: به نظر می رسد با وجود گسترش بیداری اسلامی در منطقه، برخی جریان ها و طیف های داخلی، هم نوا با دشمنان خارجی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، همچون گرگ برای حمله در کمین نشسته اند؛ با درک نادرست از شرایط کنونی و با پیش کشیدن موضوعاتی که در مقایسه با وظیفه اصلی نظام در این موقعیت از اهمیت بسیار کمتری برخوردار بوده، و در نگاه عمیق مردم ولایی روند عادی برخی امور در کشور محسوب می شود، سعی بر تشویش اذهان عمومی داشته، و بر تکمیل نقشه پازل دشمن در ایجاد رخنه در صفوف به هم پیوسته ملت اصرار می ورزند.
 
بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه در ادامه این بیانیه با تبیین وضعیت کنونی ایران و نقش آن در منطقه و جهان خطاب به جریان ها و چهره های منحرف هشدار داده و آورده است: هنوز ملت ایران دیروزتان را فراموش نکرده است که در حمایت از فتنه گران سر از پا نمی شناختید و به امید بر اندازی نظام ولایی جمهوری اسلامی از هیچ کاری دریغ نکردید؛ امروز چه شده است که کاسه داغ تر از آش شده اید و دم از ولایت و اطاعت از آن می زنید! جریان سازی علیه روند جاری امور در کشور که بار ها و بار ها مورد تأیید رهبری بوده است، خود دلیلی آشکار بر انحراف شما از خط اصیل ولایت می باشد./انتهای پیام/

محمد اصغری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو» در ارومیه، ‌اظهار داشت: امروز موضوع هسته ای ایران از یك موضوع ملی فراتر رفته، و به یكی از موضوعات مهم و مشترك امت اسلامی و شاید در سطحی دیگر به موضوع حیاتی برای تمام آن مللی تبدیل شده كه به گونه ای خود را زیر سلطه غرب و آمریكا می بینند.
 
وی افزود: شاید بتوان ادعا كرد كه توان دستیابی به انرژی هسته ای آن هم به صورت كاملا بومی و ملی به عنوان شاخصه ای از شاخصه های برآمده از انقلاب اسلامی تاثیری شگرف بر عزم و اراده ملت عرب در برخاستن علیه حكومت های خود گذارده است.
 
اصغری افزود: مسئله دستیابی ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای هر چند این روز ها به جهت اوضاع منطقه و خیزش مردم مسلمان عرب علیه حكومت های دست نشانده خود از تیتر خبرهای اول جهان حذف شده است، اما باید هوشیاری كامل را در خصوص اقدامات غرب و آمریكا در بسیج افكار عمومی علیه كشور حفظ كرد؛ چراكه اساسا غرب موضوعات مربوط به ایران را در سطحی فراتر از موضوعات جاری جهان دانسته، و بر اهداف خود در آن خصوص برنامه ریزی و پا فشاری می كند.
 
مسئول ی بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه گفت: از نگاه غرب جرم ایران تنها داشتن انرژی هسته ای نیست، بلكه ورود ایران بدون اجازه آنان به حلقه بسته كشور های دارای قدرت هسته ای جرمی بزرگتر و نابخشودنی تر است.
 
وی ادامه داد: درك مخالفت های غرب از این منظر كه غرب از همان ابتدا نیز بر این نكته واقف بوده است كه دستیابی بی چون و چرای ایران به قدرت هسته ای بیش از پیش بر نفوذ آن در منطقه و جهان افزوده و ایران را به كشوری الگو در میان ملت ها تبدیل خواهد كرد، آسانتر است.
 
اصغری تصریح كرد: مقایسه ای هرچند كوچك و سطحی از جایگاه حكومت های خود و ایران اسلامی در سطح منطقه و جهان غربی ها را به این نتیجه مهم البته برانگیزنده رسانده كه اگر امروز ایران در این جایگاه قرار گرفته ناشی از اسلام و حكومت برآمده از اسلام است.
 
این دانشجوی فعال ی ادامه داد: هر چند تا به امروز دولت در مقابل فشار های غرب كوتاه نیامده است، امامسئولان باید به این نكته نیز توجه كافی داشته باشند كه عدم هوشیاری و جسارت آنان در درك درست شرایط و همچنین خواست ملت كه امروز همه گونه هزینه ای را در دفاع از این خواست پرداخته اند، می تواند ما را به روز هایی برگرداند كه هم چون دوران اصلاحات به دست خود قفل بر درهای پیشرفت ملت بزنیم.
 
وی خاطرنشان كرد: امروز حتی یك قدم عقب نشینی در موضوع هسته ای از سوی ملت قابل قبول نیست و هیچ حركت منفعلانه و از موضع منفی از دید آنان پذیرفته نخواهد بود./انتهای پیام/

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

Jack's collection برنامه و بازی های پاما Rebecca's collection Juanita's style jahrmantgroupep آتش بگیر....! dilrelinjunc مجله اینترنتی لیان سردار شهید برزو درویشی شاهکلائی آموزش ابتدایی پایه دوم